محل تبلیغات شما

با دستای گِلی 

با صورت آفتاب سوخته 

با موهای آشفته

با چشمای اشکی 

با لپای گلی از حموم در اومده

با چشای پف کرده اول صبح 

با ی یواشکی

با صورت سرخ شده از خجالت 

با دل پیچه بعد زردآلو خوردن 

با پیشونی ورم کرده 

با زانوی زخمی 

آره منو تو همه حالتی دیده 

و تمام این وقتامراقبم بوده و  منو میخواسته 

اون وقت امروز نگران بودم که آفتاب خورده تو صورتم و چشام جمع شده و منو زشت میبینه و نخواستم باور کنم هنوزنگاهش پر عشقه


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها