محل تبلیغات شما

میخواستم یوگا کنم رفتم کتاب تمرینات را آوردم که با برنامه تمرین کنم. یه عکس داخل کتاب بودِ

عکسی از عروسیمون

من و تو زورکی لبخند زدیم و دسته گل قرمز را گرفتیم تو دستمون 

خاطره ای از مسخره ترین روز زندگیم 

قائدتا باید حالم بد میشد ولی نشد

فقط چند دقیقه نگاش کردم و به خوشگلی خودم ذوق کردم بعد فکر کردم تو رو قیچی کنم  ولی پشیمون شدم 

این عکس را نگه میدارم شاید روزی برای مرور خاطرات لازم شد 

هرچند میدونم بالاخره پاره میشه توسط خودم یا گردو


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها